داغ داریم نه داغـی كه بر آن اخم كنیم
مرگمان باد اگر شكوه ای از زخم كنیم
مرد آن است كه از نسل سیاوش باشد
"عاشقی شیوهی رندان بلا كش باشد "
بنویسید زنـی مُرد كــــه زنبیل نداشت
پسری زیر زمین بود و پدر بیل نداشت
بنویسید كه با عطر وضو آوردند
نعش دلدار مرا لای پتــو آوردند
زلفها گرچه پر از خاک و لبش گرچه كبود
"دوش مـیآمد و رخساره بر افروخته بود
خوب داند كه به این سینه چه ها می گذرد
هر كه از كوچه ی معشوقه ما می گذرد
بنویسید غـــم و خشت و تگرگ آمده بود
از در و پنجره ها ضجـــهی مرگ آمده بود
با دلی پر شده از زخـــم نمک میخوردیم
دوش وقت سحر از غصه ترک میخوردیم
مثل وقتی كه دل چلچلهای میشكند
مرد هـــم زیر غــــم زلزلهای میشكند
داغ دیدیم شما داغ نبینید قبول؟
تبــری همنفس باغ نبینید قبول؟
گاه گاهی به لب عشق صدامان بكنید
داغ دیدیــــم امیــد است دعامان بكنید
حامد عسکری